در آغاز سخن، بر این نکتە تٲکید می‌کنم که محرّک‌ نگارندە برای نگارش این یادداشت، دفاع از هیچ ایدئولوژی و حزب یا مخالفت با مکتب و مرام دیگری نیست، بلکە تنها و تنها دغدغە انسانی و دیدن رنج مردم بی‌پناهی است کە در دعوای احزاب و ایدئولوژیها و منافع رنگارنگ آنها بە فراموشی سپردە شدە و جان و مال و انسانیت و حتی زیست‌بومشان نابود شدە است. عنوان این یادداشت اقتباسی از کتاب «تجربه‌ی مدرنیته؛ هر آن‌چه سخت و استوار است، دود می‌شود و به هوا می‌رود» نوشته‌ی مارشال برمن است که توسط مراد فرهادپور به فارسی برگردانده شده است. از نظر محتوا هم این یادداشت به محتوای کتاب تجربه‌ی مدرنیته سخت وابسته است. هدف مارشال برمن از نگارش این کتاب آن است که نشان دهد مدرنیته؛ همچون تجربه‌ای نو، مقدّسات‌ و سنّت‌ زیسته‌ی پیش از خود را، به قول مارکس، سست و نابود کرد و نظم نوینی را برای زیست بشری در دنیای مدرن بنیان نهاد و مردم هم خواسته یا ناخواسته با آن کنار آمدند.

تجربه‌ی مدرنیته هرچند بسیاری از امور مقدّس‌ و سفت و سخت دنیای سنت را سست و بی‌بنیاد کرد؛ اما خود نیز بانی و مبدع نظریه‌ها و نهادهای تازه‌ای در همه‌ی حوزه‌ها از جمله سیاست شد که به تدریج به امری سفت و سخت تبدیل شدند و از میان آن‌ها‌ می‌توان به نظام دولت–ملت؛ سازمان ملل متحد، اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و مفاهیمی مانند، صلح، دموکراسی، حق تعیین سرنوشت، اومانیسم، حقوق زنان و اقلّیّت‌‌ها و مانند این‌ها‌ اشاره کرد.

در چند سده‌ی اخیر برخی بازیگران دولتی؛ مانند آلمان هیتلری، شوروی و آمریکا‌ و برخی دولت‌های دیگرگاه و بی‌گاه در برابر نهادها و قوانین مدرن و مصوّب‌ خود قرار گرفته‌اند؛ اما همزمان با آنها دولت‌های دیگر به مخالفت برخاسته و از کلّیّت‌ امر مدرن دفاع کرده‌اند. به باور نگارنده جنگ عفرین، نخستین تجربه بین‌المللی است که در آن همه نهادها، نظریه‌ها و قوانین مقدس دنیای مدرن توسط همه حاملان و حامیان دولتی و رسمی آن‌ها‌ نادیده گرفته شدند و به تعبیر عنوان کتاب برمن، دود شدند و به هوا رفتند. شاید این نخستین بار در سطح جهان است که میان همه دولت‌های رقیب و حتی متخاصم پدیده‌ی سکوت در برابر شکسته شدن اقتدار امر مدرن در عفرین به وجود آمده است؛ به نوعی که می‌توان آن را «اجماع جهانی سکوت» در برابر شکست وجوە انسانی مدرنیته نامید.

برخی تحلیلگران این وضعیت را ناشی از تناقض ذاتی ایدئولوژی چپ‌گرایانه حاکم بر عفرین و تناقض آن با نظام دولت-ملت مدرن می‌دانند؛ اما با فرض پذیرش این موضوع، باید گفت که ایدئولوژی حزبی کوچک در سرزمینی کم وسعت نمی‌تواند خطری را متوجه دنیای مدرن کند. بنابراین به علل زیر این سکوت جمعی نه تنها نفعی به حال غرب ندارد، بلکه سبب دود شدن هرچە بیشتر آرمان‌های دنیای مدرن و تقویت واپس‌گرایی در منطقە خواهد شد:

پیش از همه باید از سازمان ملل به عنوان مهم‌ترین نهاد برخاسته از مدرنیته سخن گفت که قطعنامه آتش بس را در همین چند روز پیش درباره سوریه صادر کرد؛ اما هیچ یک از کشورهایی که به آن رأی دادند یا مخاطب آن بودند هیچ بهایی به آن ندادند و جنگ را نه تنها قطع نکردند که شدّت‌ بخشیدند. ترکیه رسماً اعلام کرد که آتش بس شامل او نمی‌شود و به جنگ در عفرین ادامه می‌دهد؛ اما هیچ‌کس‌ از او نپرسید که آیا عفرین جزو خاک سوریه محسوب نمی‌شود؟ دبیرکل‌ سازمان ملل و پارلمان اروپا خواستار توقّف‌ تجاوز ترکیە می‌شوند اما کسی بە خواستە آنان تۆجە نمی‌کند.

دولت-ملت و مفهوم کشور و سرزمین ملّی‌ از ابداعات عصر مدرن است. تجربه عفرین نشان داد که این نظم مدرن که غربی‌ها حتی در مورد دولت‌های مصنوعی جدید و غیر ملّی‌ هم به شدّت‌ پشتیبان آن بودند، کاملاً درهم شکسته شد. دولت ترکیه به عنوان دولتی بیگانه قلمرو سرزمینی متعلق به دولت دیگری را اشغال کرد و کسی متعرض او شد؛ حتی دولتی که خاکش اشغال شده است از ابزارهای در اختیار خود هم برای مقابله استفاده ننمود. تعجّب‌آور آن است کە حتی برخی احزاب و نهادهای ملّی‌گرا هم کە علی‌القاعدە باید در برابر نابودی هویّت‌ ملّی‌ مردم یک سرزمین موضع بگیرند سکوت کردە‌اند و عملاً‌ راە را برای ترکیە در ترکی‌سازی آنجا هموار نمودە‌اند.

بدیهی‌ترین اصل بیانیه‌ی حقوق بشر، نخستین ماده‌ی قوانین و حقوق مدرن و حرف اصلی همه‌ی نهادهای حقوق بشری دنیای مدرن حفظ جان انسان‌های بی‌گناه و غیر نظامیان است. در دو ماه گذشته دومین ارتش بزرگ ناتو با زیرپاگذاشتن همه قوانین مقدّس‌ دنیای مدرن از زمین و هوا به مردم مظلوم و بی‌پناه عفرین حمله می‌کند و فیلم‌ها و تصاویر آن دست به دست در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد و امروز هم بە تٲسیسات زیربنایی و حتی بیمارستان آن رحم نمی‌کند؛ اما هیچ اقدامی برای متوقف کردن ماشین کشتار بی‌گناهان صورت نمی‌گیرد.

زندگی در صلح و امنیّت‌ از دیگر امور مقدس دنیای مدرن بودند؛ اما این دو واژه هم در عفرین در پرتو سکوت دنیای مدرن قربانی شدند. عفرین امن‌ترین منطقه‌ی سوریه بود؛ به نوعی که افزون بر ساکنان کُرد آن، به پناهگاه آوارگان عرب، ترکمان، مسیحی و ایزدی تبدیل شده بود. هرچند حزب حاکم بر شهر از نظر ایدئولوژیک با ترکیه مخالف بود؛ اما به شهادت همگان با وسواس کامل تلاش داشت هیچ حرکتی که سبب حساس شدن ترک‌ها شود، انجام ندهد و حتی یک گلوله هم به سمت ترکیه شلیک نکند؛ اما ترکان با نادیده گرفتن این وضعیت با تهاجم خود صلح و امنیّت‌ آن‌جا‌ را به هم زدند و البته با انتخاب نام شاخه زیتون برای این تهاجم رسماً مفهوم صلح و امنیت را نیز به سخره گرفتند.

اخلاق هر چند برخاسته از جهان سنّت‌ است؛ اما در دنیای مدرن اعتباری فزون یافت و به تعبیری به دین دنیای مدرن تبدیل شد؛ اما اخلاق هم در عفرین به بادفنا سپرده شد. مهاجمان در جلوی چشم جهانیان هزاران بمب بر سر مردم مناطق مسکونی می‌اندازند، زنان و کودکان را می‌کشند؛ زمین‌های کشاورزی و باغی را نابود می‌کنند و اموال عمومی را غارت می‌نمایند؛ اما با نفاق و ریاکاری از نابودی تروریست‌ها و حفظ جان غیرنظامیان سخن می‌گویند و دنیا هم البته سخن آنان را می‌پذیرد و ده‌ها مدرک مستند و معتبر را نادیده می‌گیرد. از سوی دیگر جهانیان می‌دانند که کردها با فداکاری‌های بسیار، داعش، بزرگ‌ترین دشمن دنیای مدرن را شکست دادند. در آن روزها فیلم و تصویر جنگجویان کرد همچون شوالیه‌های جدید در جهان غرب دست به دست می‌شد. آمریکا، روسیه و بسیاری از دولت‌های اروپایی و... هم به آنان به چشم منجیان می‌نگریستند؛ اما امروز همان‌ها بی‌هیچ دغدغه‌ی اخلاقی رهایشان کردند. به راستی کدام منطق اخلاقی حکم می‌کند مردم و سرزمینی که با گذشت از همه چیز خود داعش را از بین بردند، در دنیای پس از داعش حتی یک روز نیاسایند و این‌گونه‌ به بازی گرفته شوند؟ کدام حکم اخلاقی اجازە می‌دهد مردم بی‌پناهی کە هیچ ابزار دفاعی در برابر هواپیماهای ترکیە ندارند با پیشرفتە‌ترین بمب‌ها مورد حملە قرار گیرند و جان و مال و سرزمین‌شان در جلوی چشم جهانیان نابود شود؟

بیش از همه‌ی این‌ها‌ آنچه که در عفرین دود شد و به هوا رفت، انسانیّت‌ بود. عفرین پس از این به عنوان نماد تام و تمام انسانیتِ از دست رفته در سطح جهان معرفی خواهد شد. باید گفت که مخالفت با تشکیلات سیاسی–نظامی حاکم بر کردستان سوریه و حتی حذف آن یک مسئله است و نابودی یک سرزمین و مردم آن مسئله‌ای دیگر؛ آنچه که امروز در عفرین رخ می‌دهد یک نسل‌کشی انسانی و زبانی و سرزمینی تمام‌عیار است؛ زیرا اگر هدف، حذف فلان حزب بود، راه‌های آسان‌تری هم برای تحقق آن وجود داشت و هیچ ضرورتی به دو ماە بمباران هوایی و نابودی خانه‌ها، سوزاندن جنگل‌ها و باغات، کشتار زنان و کودکان و حتی غارت و کشتن حیوانات و ماکیان آن نبود. نکته تأسّف‌آور، تنها رفتار ترکیه و شبه‌نظامیان وابسته به آن نیست، بلکه سکوت جمعی انسان مدرن در برابر این فاجعه است. در قوانین بیشتر کشورهای مدرن حتی اعدام مجرمان هم ممنوع است؛ اما کشتار زنان و کودکان در عفرین و دیگر نقاط سوریه گویا اهمیت چندانی ندارد. این سکوت تنها مختص دنیای غرب نیست، بلکه بسیاری از مسلمانان که خود را مدرن می‌نامند و به همین سبب مورد نقد همتایان سنتی خود هم قرار دارند، در آن شریکند. جالب آن است که قرآن در آیه‌ی 32 سوره مائده به صراحت می‌فرماید: «...مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا»؛ «هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان‌ها را کشته، و هرکس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.»

به فرض؛ حزب حاکم بر کردستان سوریه، نامطلوب؛ اما به‌راستی کشتار زنان و کودکان به‌بهانه‌ی حمله به این حزب در روز روشن و به تعبیر قرآن، کشتن حتی یک نفر بی‌گناه که گناهش برابر کشتن همه مردم است، با کدام بخش از این آیه‌ی انسان‌گرا سازگار است که مسلمانان مدرن کراوات‌زده‌ی ترکیه مرتکب آن می‌شوند و برخی علمای دین هم در مساجد برای آنان دعای فتح می‌خوانند و برخی دیگر در برابر آن سکوت می‌کنند؟ باید از وجدان‌های بیدار مسلمان پرسید کە خون زن و کودک عفرینی مسلمان چە تفاوتی با زن و کودک غزە‌‌ای و روهینگیایی و... دارد کە در مورد آن‌ها‌ سازمان کشورهای اسلامی و احزاب و علمای مسلمان دست بە کار می‌شوند ولی در مورد عفرین صدای هیچ یک از آنان بلند نمی‌شود؟ بە یقین اگر داعش سبب بی‌اعتبار شدن آرمان‌های اسلام بنیادگرا و سلفی شد، اقدامات اردوغان و حامیان مسلمان نوگرایش سبب وارد ساختن ضربه به الگوی اسلام مدرن و مدّعی‌ دموکراسی خواهد شد؛ چون همگان می‌دانند کە اردوغان و حامیانش تلاش وافری داشته‌اند تا خود و حزب متبوع‌شان را نماد اسلام مدرن نشان دهند.

با توجه به این نکات، نگارنده بر این باور است که برخی وقایع چند سال اخیر، به ویژه جنگ عفرین، نقطه‌ی آغاز فرایند دود شدن امور سفت و سخت دنیای مدرن و آغاز دوران دیگری است. بی‌تردید اگر دلسوزان و دغدغه‌مندان اخلاق، قانون، حقوق بشر و دیگر اندیشه‌های مدرن تدبیری نیندیشند، آینده تلخی در انتظار بشریت خواهد بود و سکوت آنان بعدها به مصداق مَثَل «کاشتن باد و درو کردن طوفان» تبدیل خواهد شد. امیدوارم وجدان جمعی دنیای مدرن هر چه زودتر به فکر متوقّف‌ کردن این وضعیت و ترمیم زخم نشسته بر روح و روان مردمی بیفتد که احساس می‌کنند قانون، اخلاق، دین و انسانیّت‌ آنان را رها کرده و طعمه‌ی غرایز غیرانسانی و تمامیّت‌خواهانه‌ی ایدئولوژی‌های چپ و راست مدرن و جهانگشایان و سرمایه‌داران کرده است.»